اضطراب

اضطراب فراگیر Generalized-Anxiety-Disorder

اضطراب:

حس پیشبینی خطرات آتی است، اضطراب بیشتر باعث تنش عضلانی، گوش به زنگی در آماده سازی برای خطرات احتمالی آتی و رفتارهای اجتنابی و احتیاطی میشود گاهی رفتارهای اجتنابی فراگیرسبب اضطراب یا ترس میگردند.

اختلال اضطراب فراگیر

Generalized Anxiety Disorder

اضطراب و نگرانی مفرط که درباره وقایع و فعالیت های مختلفی هستند (مانند کار کردهای شغلی و تحصیلی)

  • کنترل نگرانی برای فرد دشوار است
  • بی قراری و بی تابی یا احساس برانگیختگی
  • زود خسته شدن
  • اشکال در تمرکز یا خالی شدن ذهن
  • تحریک پذیری
  • تنیدگی عضلانی
  • اختلال خواب (اشکال در به خواب رفتن یا حفظ تداوم خواب یا خواب توام با بی قراری و عدم رضایت از خواب)

اختلال اضطراب اجتماعی: جمعیت هراسی

Social Anxiety Disorder : (social phobia)

-ترس یا اضطراب قابل ملاحظه درباره ی یک یا چند موقعیت اجتماعی که در آنها احتمال دقت نظر به بیمار و موشکافی دیگران وجود دارد. نمونه ها عبارتند از: تعاملات اجتماعی مثلا مکالمه یا ملاقات با افراد غریبه، مشاوره شدن مثلا خوردن یا آشامیدن و اجرا کردن در حضور دیگران مثلا سخنرانی کردن

-فرد ازین میترسد که کاری انجام دهد یا علائم اضطراب بروز دهد که دیگران برداشت منفی از آن داشته باشند یعنی شرمنده شود یا مسخره کنند وی را طرد کنند یا مورد اهانت قرار دهند.

– موقعیت های اجنماعی مذکور تقریبا همیشه سبب ترس یا اضطراب میگردند.

– از این موقعیت های اجتماعی اجتناب می ورزد و یا تحمل آن همراه با ترس و اضطراب شدیدی است

– ترس و اضطراب موجود بیشتر از آن چیزی است که از موقعیت اجتماعی مذکور و زمینه ی اجتماعی – فرهنگی فرد انتظار میرود

-ترس: واکنش هیجانی به خطری واقعی یا تهدیدی قریب الوقوع است.

ترس باعث برانگیختگی فوری شدیدتر دستگاه عصبی خودکار به منظور جنگ یا گریز، تمرکز بر خطر آنی موجود و رفتارهای فرار میشود.

اختلال افسردگی اساسی

افسردگی depression

اختلال افسردگی اساسی:

  • خلق افسرده
  • از دست رفتن علایق
  • کاهش یا افزایش وزن
  • بی خوابی یا پرخوابی تقریبا در همه روزها
  • سرآسیمگی یا کندی روانی-حرکتی تقریبا در تمام روزها
  • خستگی و فقدان انرژی
  • احساس بی ارزشی یا احساس گناه مفرط یا نا متناسب
  • کاهش توانایی تفکر و تمرکز
  • افکار مکرر مربوط به مرگ

اختلال افسردگی دوران نشانه ای را شامل میشود که در آنها، فرد معمولا دستخوش خلق به شدت غمگین میشود. عنصر اساسی این اختلال، خلق غمگین بسیار بالاست که ملالت نامیده میشود.

معمولا در دوره های افسردگی اساسی خلق فرد به شکل افسرده ،غمگین ،نا امید ،مایوس یا نا شاد تقریبا در تمام روزها و در اکثر ساعات روزاست. برخی دچار کسالت یا نداشتن احساس یا احساس اضطراب میشوند. برخی دچار مشکلات جسمی مانند درد و کوفتگی بدنی و یا تشدید تحریک پذیری (مانند خشم مداوم، تمایل به ابراز عصبانیت در واکنش به وقایع یا سرزنش دیگران ، احساس درماندگی شدید در برابر مشکلات جزیی) می شوند. در کودکان و نوجوانان خلق تحریک پذیر یا تند خو شایع تر از خلق افسرده و غمگین است. معمولا افراد از کاهش علایق به سرگرمی و تفریحات ،بی تفاوتی نسبت به همه چیزیا لذت نبردن از اعمالی که قبلا برای آنها لذت بخش بوده، شکایت می کنند. گاهی کاهش شدید میل و فعالیت جنسی مشاهده می شود.کاهش یا افزایش اشتها یکی دیگر از علایم است. برخی مبتلایان به افسردگی اظهار می کنند خودشان را مجبور به خوردن می نمایند.برخی دیگر دچار پرخوری شده ومیل شدید به غذاهای خاصی پیدا می کنند.

اختلال خواب یا به صورت مشکلات در خوابیدن وکم خوابی یا پرخوابی بروز می کند. در بی خوابی مشکل غالب بی خوابی اواسط خواب است یعنی خیلی زود از خواب برخاستن و عدم توانایی در به خواب رفتن مجدد.مشکل در به خواب رفتن نیز دیده میشود. پرخوابی یا به صورت خواب طولانی شبانه یا افزایش چرت های روزانه تظاهر می کند. سراسیمگی، طاقت نشستن نداشتن ،مالیدن دست به هم ،وول خوردن ،کشیدن و مالش پوست یا لباس و تکلم ، تفکرو حرکات بدنی آهسته،وقفه طولانی قبل از پاسخ ها ،کم حرفی از دیگر نشانه های افسردگی است. احساس ضعف مستمر بدون انجام فعالیت فیزیکی خاص .برای انجام کارهای جزیی تلاش زیادی باید به خرج دهد. مثلا دشواری استحمام و لباس پوشیدن صبحگاهی و دو برابر زمان معمول صرف آن می نماید. احساس بی ارزشی یا احساس گناه معمولا به صورت ارزیابی غیر واقع بینانه منفی ارزش خویشتن یا مشغولیت ذهنی با گناه یا نشخوار ذهن با خطاهای جزیی گذشته بروز می کند.

اغلب وقایع عادی روزمره را سوء تعبیر می کنند.و آنها را به عنوان شاهدی برای نقاط ضعف فردی خویش در نظر می گیرند و احساس مسیولیت شدید نسبت به وقایعی پیدا می کنند که ارتباطی با آنها ندارد.

آیا اختلال افسردگی ارثی است؟

اختلالات خلقی در بین اعضای خانواده ای که ارتباط زیستی با هم دارند بیشتر روی می دهد. پژوهشگران برآورد می کنند که خویشاوندان درجه اول 15 تا 25 درصد بیشتر از افراد غیر خویشاوند احتمال دارد که اختلال افسردگی اساسی داشته باشند. تاثیرات ژنتیکی بر اختلال افسردگی اساسی از 30 تا 40 درصد برآورد می شود. با این حال زمینه ی ژنتیکی با عوامل محیطی از جمله استرس ، حمایت اجتماعی و رویدادهای زندگی تعامل می کند.

درمان افسردگی

برای افسردگی درمان های موثری وجود داردو معمولا هر چه زودتر درمان شروع شود، اثربخشی آن هم بیشتر خواهد بود. به طور کلی درمان های افسردگی به دو طبقه دارودرمانی و درمانهای روان شناختی تقسیم می شود. بررسی ها نشان داده است که ترکیب این دو نوع درمان بویژه برای افسردگی های متوسط و شدید، بهترین نتیجه رابه همراه داشته است.

دارو درمانی:

برای تغییر این متن بر روی دکمه ویرایش کلیک کنید. لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ و با استفاده از طراحان گرافیک است.

داروهای ضد افسردگی 4 دسته اند :

دسته اول مانند : فلوکستین( پروزاک) -سیتالوپرام (سلکسا) – اسیتالوپرام (لکزاپرو ) – پاروکستین (پاکسیل) -سرترالین (زولوفت )

دسته دوم مانند : دولوکستین (سیمبالتا)-ونلافاکسین (افکسور) -دسونلافاکسین (پریستیک )

دسته سوم مانند : آمی تریپتیلین – دسی پرامین (نورپرامین ) – ایمی پرامین – نورتریپتیلین

دسته چهارم مانند : فنلزین -ترانیل سیپرومین

مدتی طول می کشد تا داروهای ضد افسردگی طول بکشد از 2 تا 6 هفته قبل از اینکه نشانه ها رفع شوند.

افسردگی این است که حداقل باید بین 2 تا 6 هفته مصرف شوند تا اثر کامل خود را بگذارند. علاوه براین تنظیم مقدار دارو و  قطع دارو حتما باید توسط پزشک انجام شود. اگرچه ضدافسردگی ها اعتیاد آور نیستند ولی قطع ناگهانی آنها ممکن است موجب علائم محرومیت و یا عود افسردگی شود. گاهی لازم است کسانی که افسردگی مزمن یا عود کننده دارند به مدت طولانی دارو مصرف کنند. .

برای افسردگی درمان های موثری وجود دارد و نتیجه تحقیقات مختلف نشان می دهد این بیماری می تواند در اکثر موارد با موفقیت درمان شود. چون هم عوامل بیولوژیک و هم روان شناختی در بروز این بیماری نقش دارند ، بنابراین برای درمان آن هم دارو درمانی و هم روان درمانی لازم است. داروهای ضدافسردگی که بوسیله پزشک و یا روان پزشک تجویز می شود. روی عوامل بیولوژیک اثر می گذارد و باعث می شود سطح مواد شیمیایی که در مغز پایین آمده، افزایش پیدا کند.

معمولا داروها نیاز به 2 تا 6 هفته زمان نیاز دارند تا اثر خود را بگذارند. بنابراین باید صبور باشند  تا داروها بتدریج اثر خود را بگذارند. داروها اعتیاد آور نیستند واگرچه ممکن است در ابتدایک سری عوارض جانبی مثل سردرد، حالت تهوع، بیخوابی و یا اضطراب و بیقراری داشته باشند ولی این عوارض معمولا با گذشت زمان برطرف می شوند. البته در صورتی که تحمل این عوارض برای آنها دشوار بود می توانند از پزشک خود مشورت بگیرند  یا مقدار دارو را تغییر دهد و یا آن را با داروی دیگری جایگزین کند. باید تا وقتی که دکتر توصیه می کندمصرف دارو را ادامه داد تا بیماری عود نکند. بنابراین حتی وقتی احساس می کنید بهتر شده اید مصرف دارو راقطع نکنیدیا مقدار آن را کاهش ندهید

روان درمانی

روان درمانی با رویکرد های مختلف می تواند به درمان افسردگی کمک کند.روان درمانی برای افسردگی های خفیف، خط اول درمان محسوب می شود ولی در افسردگی های متوسط و شدید به تنهایی کافی نیست وبا نظر روانشناس برای دارودرمانی ارجاع داده می شود.روان درمانی ها روی عوامل اجتماعی و روان شناختی موثر در بروز افسردگی تاثیر می گذارند و از این طریق علایم افسردگی را کاهش می دهند؛

در این درمان روی شیوه تفکرافرادکه ممکن است در بروز و تداوم افسردگی نقش داشته باشد، کار می شودچون تحقیقات نشان می دهد شیوه ای که ما در مورد اتفاقات مختلف و حوادث زندگی فکر می کنیم روی احساسات و رفتار ما اثر می گذارد. و علاوه بر آن مهارتهایی به آنها آموزش داده می شود تابتوانند سطح فعالیت خود را افزایش دهند و مشکلات و استرس های زندگی را به صورت موثری حل کنند. یکی ازمهمترین عوامل در موفقیت درمان، پیروی از دستورات دارویی پزشک ومشارکت فعال در روان درمانی است و این درمان ها به بسیاری از افراد کمک کرده و می تواند به شما هم کمک کند.

چهار گروه از فعالیت ها هستند که تاثیر قوی برخلق دارد و معمولا در افسردگی سطح فعالیت افراد دراین چهار حوزه کاهش پیدا می کند، برای بهبود خلق می توانید انجام این فعالیت ها را در هفته افزایش دهید:

  • ارتباطات و تعاملات اجتماعی مثبت شامل ارتباط با اعضای خانواده، اقوام، دوستان و …. 
  • فعالیت های تفریحی وسرگرمی که ذاتا خوشایند است شامل مطالعه، سینما رفتن، ورزش، قدم زدن، فیلم دیدن
  • مراقبت از خودشامل رسیدگی به سرو وضع و ظاهر، بهداشت شخصی، ورزش کردن، تغذیه مناسب و…
  • وظایف ومسئولیت ها و کارهای داوطلبانه که در فرد احساس مفید بودن ایجاد می کند، شامل پرداخت صورت حساب ها، تمیز کردن منزل، تعمیر وسایل خانه، خرید کردن برای منزل

سکون و عدم فعالیت در این زمینه ها نه تنها موجب تداوم افسردگی و حتی تشدید آن می شود بلکه باعث می شود خود را از حمایت های خانوادگی و اجتماعی که در بهبود افسردگی تاثیر زیادی دارند، محروم کنید، بخاطر انجام ندادن وظایف و مسئولیت هایتان با خانواده مشکل پیدا کنید و یا به سلامت جسمی خود صدمه بزنید. مهم است فعالیت هایی را انتخاب کنید که به آن علاقه دارید و یک حس پیشرفت، لذت و صمیمیت و نزدیکی به دیگران را ایجاد می کند. شاید امتحان کردن یک علاقه جدید هم مفید باشد. گاهی هم فعالیت های خلاقانه ای که کمک می کند تا احساساتتان را بیان کنید مثل نقاشی، نوشتن، شعر و یا نواختن موسیقی مفید و کمک کننده است.

اختلال ملال پیش از قاعدگی:

زنانی که در طول مرحله پیش از قاعدگی دچار خلق افسرده یا تغییرات در خلق، تحریک پذیری، ملالت و اضطراب میشوند که بعد از شروع دوره ی قاعدگی در اغلب چرخه های سال گذشته فروکش میکنند، مبتلا به اختلال ملال پیش از قاعدگی (PMDD) تشخیص داده میشوند.

  • تغییرات سریع خلق چشمگیر
  • تحریک پذیری یا عصبانیت شدید
  • خلق افسرده ی برجسته،احساس نا امیدی، افکار خود سرزنشی
  • اضطراب، تنش چشمگیر، بیتابی
  • کاهش علائق در اکثر فعالیتها
  • اشکال در تمرکز
  • ضعف و خسته شدن سریع
  • تغییر بارز اشتها
  • پرخوابی یا بی خوابی
  • احساس خارج از کنترل بودن
  • علائم جسمی مانند حساسیت ها یا ورم پستانها، درد مفاصل و عضلات، احساس ورم یا افزایش وزن

اضطراب فراگیر

اضطراب فراگیر Generalized-Anxiety-Disorder

اضطراب فراگیر

Generalized Anxiety Disorder

اضطراب و نگرانی مفرط که درباره وقایع و فعالیت های مختلفی هستند (مانند کار کردهای شغلی و تحصیلی)

  • کنترل نگرانی برای فرد دشوار است
  • بی قراری و بی تابی یا احساس برانگیختگی
  • زود خسته شدن
  • اشکال در تمرکز یا خالی شدن ذهن
  • تحریک پذیری
  • تنیدگی عضلانی
  • اختلال خواب (اشکال در به خواب رفتن یا حفظ تداوم خواب یا خواب توام با بی قراری و عدم رضایت از خواب)

اختلال وسواسی جبری

اختلال وسواسی جبری Obsessive---Compulsive-Disorder

اختلال وسواسی جبری

Obsessive – Compulsive Disorder

وسواسی های فکری شامل افکار، تمایلات یا تصورات مکرر و پایداری هستند که به شکل مزاحم و ناخواسته تجربه می شوند، حال آنکه وسواسی های عملی (اجبارها)، رفتارهای تکراری یا فعالیت های ذهنی تکراری هستند که فرد احساس میکند باید آنها را در پاسخ به یک وسواسی فکری یا بر طبق قوانینی که باید به دقت اجرا شوند، انجام دهد.

ملاک ها:

  • افکار تمایلات یا تصورات مراجعه و یا پایداری که در دوره ای از اختلال به شکل مزاحم و ناخواسته تجربه شده و در اکثر افراد موجب اضطراب یا ناراحتی عمده گردند.
  • فرد تلاش میکند این افکار، تمایلات ی تصورات را ندیده گرفته یا سرکوب کند یا پرداختن به افکار یا فعالیتهای دیگر (مثلا انجام یک وسواسی عملی) خنثی سازد
    وسواس های عملی: رفتارهای تکراری (نظیر شستن دست، رعایت نظم و ترتیب، وارسی کردن) یا فعالیت های ذهنی (نظیر دعا کردن، شمردن، تکرار آهسته ی کلمات در سکوت) که فرد احساس میکند مجبور به اجرای آنها در پاسخ به یک وسواس فکری و یا بر طبق قوانینی که باید دقیقا انجام شوند.
  • این اعمال یا فعالیت های ذهنی با هدف پیشگیری یا کاهش اضطراب یا ناراحتی و یا جلوگیری از بعضی رودادها وضعیت های هراس آور صورت می پذرند با این وجود اعمال و فعالیت های ذهنی مذکور رابطه ی واقع گرایانه ای با آنچه که قرار بوده خنثی یا جلوگیری شوند ندارند یا به وضوح افراطی اند.

وسواسهای فکری یا عملی وقت گیرند و موجب ناراحتی قابل توجهی میشوند.

  • وسواسهای فکری پرخاشگرایانه: ترس ازینکه ممکن است به خود صدمه بزند

ترس از برزبان آوردن حرفهای رکیک

ترس از اینکه فرد مسبب بروز اتفاق وحشتناکی باشد (مثل آتش سوزی، سرقت)

وسواسی- دکتر شقایق بازرگان
  • وسواسهای فکری آلودگی: نگرانی ها یا انزجار از تصورات از ترشحات بدن (مثل ادرار، ناراحتی از مواد یا پسمانده های چسبناک، مدفوع، بزاق)
  • وسواسهای فکری جنسی: افکار، تصورات ذهنی یا تکانه های جنسی ممنوع یا منحرف، رفتار جنسی نسبت به دیگران (پرخاشگرانه)
  • وسواسهای فکری ذخیره کردن، پسنداز کردن: متمایز از سرگرمی ها یا علاقه به اشیای مادی یا اشایی که ارزش احساسی دارن.
  • وسواسهای فکری مذهبی: در رابطه به توهین به مقدسات و کفرگویی، نگراین بیش از اندازه درست/غلط، اصول اخلاقی
  • وسواسی فکری در ارتباط با تقارن یا دقیق بودن: همراه با تفکر سحرآمیز (مثل نگرانی در مورد اینکه اگر چیزها در مکان مناسبی قرار نگرفته باشند فردی دچار سانحه خواهد شد.
  • وسوهای فکری گوناگون: ترس از بیان کردن برخی حرفها – اعداد خوش‎شانسی/بدشانسی – رنگهایی با اهمیت خاص – ترسهای خرافی
  • وسواسی های فکر جسمانی: در ارتباط با بیماری نگرانی بیش از اندازه در مورد اندام یا جنبه ای از ظاهر بدن (مثل خوبی یا بدشکلی)
  • وسواسی های عملی تمیزی شست و شو: دست شستن بیش از اندازه یا تشریفاتی – دوش گرفتن – حمام کردن – مسواک زدن – آرایش کردن یا توالت رفتن بیش از اندازه
  • تشریفات تکراری: بازخوانی یا بازنویسی، نیاز به تکرار کردن فعالیت های عادی (مثلا بالا و پایین شدن از صندلی)
  • وسواساهای عملی شمردن: وارسی کردن برای وجود
  • وسواسهای عملی نظم دادن/چیدن: وارسی کردن برای وجود
  • وسوهاس های عملی ذخیره کردن/جمع کردن: متمایز از سرگرمی ها و علاقه به اشیای مادی یا اشایی که ارزش احساسی دارند. (مثل با دقت خواندن اقلام پستی ناخواسته، گشتن داخل سطل آشغال
  • وسوهای های عملی گوناگون: تهیه فهرست بیش از اندازه، نیاز به گفتن، پرسیدن یا اعتراف کردن، نیاز به لمس کردن، ظربه زدن با انگشتان، یا مالیدن تشریفاتی که چشمک زدن یا زل زدن را شامل می شود.

 

BDD اختلال بدشکلی بدن:

افراد مبتلا به اختلال بدشکلی بدن دلمشغول این فکر کردن هستند که قسمتی از بدن آنها زشت یا معیوب است. اشتغال ذهنی آنها خیلی فراتر از نارضایتی معمولی است که خیلی از افراد در مورد جثه و شکل بدن یا ظاهر قسمتی از بدنشان احساس می کنند. افراد مبتلا به بدشکلی بدن ممکن است خود را دائما وارسی کنند، در حد افراطی خود را آرایش کنند، یا همواره در مورد اینکه چگونه به نظر می رسند از دیگران اطمینان آفرینی بخواهند. در واقع تقریبا همه آنها حداقل یک رفتار وسواسی دارند. – آنها صرفا خود را خیلی چاق یا خیلی سنگین وزن نمیدانند- بلکه ممکن است باور داشته باشند که هیکل آنها خیلی کوچک است یا به قدر کافی عضلانی نیست.

اختلال اضطراب اجتماعی: جمعیت هراسی

social-phobia اختلال اضطراب اجتماعی

اختلال اضطراب اجتماعی: جمعیت هراسی

Social Anxiety Disorder : (social phobia)

– ترس یا اضطراب قابل ملاحظه درباره ی یک یا چند موقعیت اجتماعی که در آنها احتمال دقت نظر به بیمار و موشکافی دیگران وجود دارد. نمونه ها عبارتند از: تعاملات اجتماعی مثلا مکالمه یا ملاقات با افراد غریبه، مشاوره شدن مثلا خوردن یا آشامیدن و اجرا کردن در حضور دیگران مثلا سخنرانی کردن

– فرد ازین می ترسد که کاری انجام دهد یا علائم اضطراب بروز دهد که دیگران برداشت منفی از آن داشته باشند یعنی شرمنده شود یا مسخره کنند، وی را طرد کنند یا مورد اهانت قرار دهند.

– موقعیت های اجتماعی مذکور تقریبا همیشه سبب ترس یا اضطراب میگردند.

– از این موقعیت های اجتماعی اجتناب می ورزد و یا تحمل آن همراه با ترس و اضطراب شدیدی است

– ترس و اضطراب موجود بیشتر از آن چیزی است که از موقعیت اجتماعی مذکور و زمینه ی اجتماعی – فرهنگی فرد انتظار میرود.